هم ناله ی قطره های باران بودن در پیکرِ زخمیِ وطن جان بودن آنقدر که فکر می کنید آسان نیست ! سخت است در ایران شجریان بودن ...
باران ؛ همین که می تواند تو را عاشق تر کند کافی ست برای منِ کشاورز خواستنی تر است تو سبز باشی تا اینکه مزرعه ام حاصلخیز تر ...
به من تکیه کن ! به دنیای وارونه ای که آنقدر سَگ دو زده - از اولین خیانتِ انسان - در مدارِ کج تابیِ خدا - تا همین سیگارِ بی نفس - که انگار توپِ فوتبالی زیرِ پاهایِ " کریستیَن " به من بچسب ! با من غریبه نباش !...
پاییز آرام آرام قد مى کشد اما هنوز بوى بهار مى آید از کوچه اى که تو در آن مرا بوسیدی...