در زندگی خانوادگی، عشق روغنی است که اصطحکاک ها را از بین می برد سیمانی است که افراد را به هم نزدیک تر می کند و موسیقی ای است که هارمونی برای زندگی به ارمغان می آورد
گل گندم خوب است گل خوبی زیباست ای دریغا که همه مزرعه ی دلها را علف هرزه ی کین پوشانده ست هیچکس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست! و کسی فکر نکرد که چرا «ایمان»...
وقتی زمان می گذرد همه چیز شکل می گیرد،مانند سیمانی که تو بلوک های بتونی سفت شود،برگرداندن سیمان به حالت اول غیر ممکن است.