در این شطرنجِ دنیاییِ خون آلود پس از سرباز ها روزی، نوبتِ شاه و وزیرم می رسد. سیما بافتی زاده زنجانی
آسمانِ دل من مهتابی است و تو چون ماه در آن تنهایی...
چک چک می چکد باران، جای خالی لباس هایت را بند رخت هم فهمید.