دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
سخت است نفس کشیدنِ برگ هادر این پاییز،بدون باران...سخت است نفس کشیدنِ مندر این شهر،بدونِ تو...مگر می شودپاییز بدونِ باران!نه...این منم که جای پاییزمی بارم!این تویی کهمثل باراننمی آیی...مگرمی شودمن،بدونِ تو!سخت است،باورکن...زمین بدونِ خش خشِ برگ ها،بدونِ نم نمِ بارانبدونِ صدای خنده هایتمیمیرد...!...
از چینیِ بندزده ی گرون قیمتِ مادرت بگیر تا کفشِ موردعلاقت که کفِش درمیاد و میدی کفاش درست کنه،ولی درست نمیشه!خودتو گول نزن رفیق،ببین هیچی اصلش نمیشه،هیچی مثِ اولش نمیشه!پس دل بِکن،نذار جلو چشمت زجرت بدهرهاش کن بره......