سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
فراهم کن شب دیدار خودراشراب و دفتر وسیگار خودرابخوان آواز از پروانه ای خیسبرایم کوک کن گیتار خود راشهلا الوند(خاتون)...
اگر هزار ویک شبازعمرم مانده باشدهزارو یک شب برایتعاشقانه می نویسمهزار ویک شبقصّه میگویم ولالایی میخوانم...به هر زبانی که دوست داشته باشی...به هر چهره ای که بخواهی...تا شایددر ساحلی دنجیا کلبه ای متروکهیا درصدای موج هایا پرواز قاصدک هادرجنوبیا شمالیا که غرب ومشرقردّی یا نشانییا بویی ازتو باشدشهلا الوند(خاتون)...
فراهم کن شب دیدار خود راشراب ودفتر و سیگار خود رابخوان آواز از پروانه ای خیسبرایم کوک کن گیتار خود راشهلا الوند (خاتون)...