گذشت روز و شب اما، چه جانکاه و کبود نمیگذاشت که از زخم دل شوم آسود نگفت روز و شب آسان عبور خواهد کرد ز روی روح من اما گذشت با رود چه بیصدا گذر ایام، سرد و بیرحم است ولی به جان من آورد شعلهای از دود شکسته شوق...