گذشت روز و شب اما چه...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن گذشت زمان
- گذشت روز و شب اما چه...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
گذشت روز و شب اما، چه جانکاه و کبود
نمیگذاشت که از زخم دل شوم آسود
نگفت روز و شب آسان عبور خواهد کرد
ز روی روح من اما گذشت با رود
چه بیصدا گذر ایام، سرد و بیرحم است
ولی به جان من آورد شعلهای از دود
شکسته شوق جوانی، شکفته رنج کهن
دل از عبور زمانه فقط گرفت وجود
نگفت ساده گذر میکند، ولی رفتند
تمام خاطرهها، دل، امید و مهر و سجود
زمان چه قاتل خاموش و بیصدا باشد
که رد تیغاش از روح ما کند شهود
چنان گذشت که انگار رد شمشیر است
به استخوان رسید و نگفت: «ببخش اگر بود»
به لب نماند نوایی، به دل نماند امید
که روزها چه دروغاند و شب چه در کمبود
بگو چگونه گذر از روان ناممکن
نگو گذشته که در ما هنوز هست وجود
گذشت روز و نگفت از کجا گذر کردهست
که شعله میکشد اینک، درون ما چون عود
عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR