پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و من تک و تنهابا همه ی آنانی که رفتنداحاطه شده ام....
برای نوشتن تاریخماشک می خواهمنه جوهر......
و می گریم اگر دو عاشق از کنارم بگذرندآن لحظه که دستم می پرسد:کجاست آغوش دلبرِ من؟عدنان الصائغترجمه سعید هلیچی...
لستُ وحیداً ؛ وحدتی معی...تنها نیستم ؛ تنهایی ام با من است......