و من تک و تنها با همه ی آنانی که رفتند احاطه شده ام.
برای نوشتن تاریخم اشک می خواهم نه جوهر...
و می گریم اگر دو عاشق از کنارم بگذرند آن لحظه که دستم می پرسد: کجاست آغوش دلبرِ من؟ عدنان الصائغ ترجمه سعید هلیچی
لستُ وحیداً ؛ وحدتی معی... تنها نیستم ؛ تنهایی ام با من است...