متن علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی
در ازدحام حریم حرم دلم گم بود
کبوتری که اسیر امام هشتم بود
یکی دخیل نشسته پر از توسل و ذکر
یکی مراد گرفته پر از تبسم بود
به گوشه گوشه ی صحن و سرای تو آقا
صدای بال ملائک صدای مردم بود
ملائکی که به یک لحظه شوق مشهد...
از شوق لبریزم برای دیدن یار
هر لحظه در فکر توأم در فکر دیدار
کی می رسد آن لحظه و کی می رسی تو
در کنج آغوشت برایم جا نگهدار
تو نازنینی ناز خود را می فروشی
من عاشق تو هرچه نازت را خریدار
یک شب بیا از صورت من...
به ذوق آورده گیسوی تو این دیوانه شاعر را
چه زیبا کرده چشمان تو اشعار معاصر را
هوای شهر عطر آگین شده از موج گیسویت
پریشان می کند این عطر و بو بیچاره عابر را
علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی
گفتی که با لبخند می آیی عزیزم
تا چندم اسفند می آیی عزیزم
تا دم کنم یک چایی خون کفتری من
ساعت دقیقا چند می آیی عزیزم
علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی
صورتت حک شده در مردمک چشمانم
جز جمال تو نه می بینم و نه می دانم
روز و شب منتطرم چشم به راهت هستم
تو بیایی بدهی تاکه سرو سامان
علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی