جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
به ذوق آورده گیسوی تو این دیوانه شاعر راچه زیبا کرده چشمان تو اشعار معاصر راهوای شهر عطر آگین شده از موج گیسویتپریشان می کند این عطر و بو بیچاره عابر راعلی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی...
گفتی که با لبخند می آیی عزیزم تا چندم اسفند می آیی عزیزم تا دم کنم یک چایی خون کفتری منساعت دقیقا چند می آیی عزیزم علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی...
از کنج لبهایت بده یکم شکر لطفا من عائله مندم عزیزم بیشتر لطفا دکتر به من فرموده آری قند خون دارمبانو شما دیگر نزن حرف از ضرر لطفا یک شهر دنبال تواند از بس که دل بردیدل می بری آخر ببر از یک نفر لطفا هر روز با یک روسری در شهر می چرخیبازی نکن با قلب مردم این قدَر لطفا قلبم دلم روح و روانم باتو می آید این جسم بی حال مرا باخود ببر لطفا علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی...