گلها در سکوتی شاعرانه روییدهاند و شیشهی جوهری خاطراتی نانوشته را در خود نگه داشته است می بینی دلم به زبان رنگ ها و سایه ها آشناست و در جوهر این قاب دستی تمام ناگفتهها را نقاشی کرده است
من میخِ محبت را برای قابی رویایی به دیوارِ عشق کوبیدم، یک نفر دیگر کلاهش را به آن آویخت ...