یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
لبخندمرده امسر راهی بی راهکه چه هستم آیاکه چه خواهم باشمخسته امحزن و اندوه رفیقم هستندگریه ام بارانیستکوچه ای خلوت استجویباری پر خشملب پنجره دل دعایی کردمکه بیاید و بماندسر راهم بگیرد و بخواندآن سرود لبخندتا بگریمو بمیرم...که اعجاز همین استلبخند برای مردنسعید کنف چیانSaeed kanafchian...