نبضم شده پژواک تپش های تو بگذار نبضم به تپش های تو وابسته بماند ... ️️️
جمع دو سه تا قافیه هرگز شدنی نیست مثلِ من و عاقل شدن و دل نسپردن!
نبضم شده پژواک تپش هایِ تو بگذار نبضم به تپش هایِ تو وابسته بماند
من واژه هایم را به راهت می نشانم هر وقت می خواهی غزل باشی خبر کن!
خداست آنکه خودش هست سرپناهِ کسی خدای باخبر از قصّهی گناهِ کسی . فدای چشمِ خطاپوش و مهربانِ خدا که مانده خیره به پروندهی سیاهِ کسی . همان دقایقِ اوّل... همان شروعِ دعا گذشت مثل همیشه از اشتباهِ کسی