یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
نبضم شده پژواک تپش های توبگذار نبضم به تپش های تووابسته بماند ... ️️️...
جمع دو سه تا قافیه هرگز شدنی نیستمثلِ من و عاقل شدن و دل نسپردن!...
نبضم شده پژواک تپش هایِ تو بگذار نبضم به تپش هایِ تو وابسته بماند...
من واژه هایم را به راهت می نشانمهر وقت می خواهی غزل باشی خبر کن!...
خداست آنکه خودش هست سرپناهِ کسیخدای باخبر از قصّهی گناهِ کسی.فدای چشمِ خطاپوش و مهربانِ خداکه مانده خیره به پروندهی سیاهِ کسی.همان دقایقِ اوّل... همان شروعِ دعاگذشت مثل همیشه از اشتباهِ کسی...