سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
عجب درد بی فریادیست سکوت ..گویی زنده ،زنده خاکت می کنند..گاهی در زندگی پر از حرفی ولی باید لال شوی…نویسنده :المیرا پناهی درین کبود...
شعر گذشتباکمک کردن به مردم میتوان از غرور و از تکبرها گذشتتا تو هستی دست مردم رابگیر چشم برهم تا زنی عمرت گذشتکاش بعدمرگ ماگویدکسی خاطرات خوب ما با اوگذشتخوب باشیم تا بگویند بعد ما خوب بود و مهربان و باگذشتبرمزارما بگویند مردمان بهترین یار عزیزم درگذشتشعراز:حسین صالحی...
یکی از بهترین معیارها برای سنجش عشق حقیقی، از روی میزان گذشت و بخششه. عاشق واقعى چیزى براى بدست آوردن نمیخواد و بى دریغ میبخشه و گذشت میکنه. در زندگی فقط عشقه که قدرت گذشت ها و بخشش هاى بزرگ رو به آدم میده. هیچ حسی به اندازه عشق، قدرت گذشت بى پایان از اشتباهات یک انسان دیگه رو نداره …...
می گفت:خوبی با خوشی فرق دارهبخاطر خوبی ها،از خیلی خوشی ها،باید گذشت......
گاهی گذشت می کنیمگاهی گذرو ای کاشمی فهمیدند فرق این دو را .......
شب و روزم گذشت به هزار آرزونه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او...
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولیبا چون منی بغیر محبت روا نبود...
خداست آنکه خودش هست سرپناهِ کسیخدای باخبر از قصّهی گناهِ کسی.فدای چشمِ خطاپوش و مهربانِ خداکه مانده خیره به پروندهی سیاهِ کسی.همان دقایقِ اوّل... همان شروعِ دعاگذشت مثل همیشه از اشتباهِ کسی...
گاهی گذشت میکنیم گاهی گذر ؛کاش لااقل تفاوت این دو را می فهمیدند...
وقتی می شود فاصله گرفت بیهوده نمی جنگم...چرا باید جنگید برای چیزهایی که نمی توانی تغییرشان دهی؟وقتی می شود لحظه های عمرت را با آدم های خوب بگذرانی...چرا باید آنها را صرف آدم هایی کنی که با بی حرمتی کردنشان برای نبودنت،برای خط زدنت تلاش می کنند؟!جنگیدن همیشه خوب نیست؛این را می گویم چون خیلی جنگیده ام...جنگیده ام تا شاید چیزی را عوض کنم...این روزها از هر کسی که رنجم می دهد یا آرامشم را برهم می زند فاصله می گیرم!از آدم هایی که حرمت...
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشتچون آب به جویبار و چون باد به دشتهرگز غم دو روز مرا یاد نگشتروزی که نیامدهست و روزی که گذشت...
آبان ماهی که باشیصبح تا شب میشی سنگ صبور دوست و آشناشب خودت میشی کوه غم خوابت نمیبرهگذشت رو خوب بلدیگذشت از بدی ها، تهمت ها، اشتباهاتآبان ماهی که باشیچتر مهربانی ات برای تمام کسانی کهزیر باران تنهامانده اند باز استمتولدین آبان دلشون یه دریاست...
روزگاری من اگر...دیوانه ات بودم گذشتشمع بودی و من پروانه ات بودم گذشت...
آنکه به دل اسیرمشدر دل و جان پذیرمشگر چه گذشت عمر منباز ز سر بگیرمش...
وقتی قدرت انتقام را داری*گذشت* بالاترین درجه عقل است و *انتقام* اولین نشانه ی ضعف...
گاهی گذشت می کنم گاهی گذر... و ای کاش می فهمیدند فرق این دو را !...