ابریست قلبم، ایست کن، چتری به چشمم نیست / سنگِ مزارم را فقط گاهی نگاهی کن «آرمان پرناک»
اجازه نمیدهم سر مزارم گریه کنند زندگیام گریه داشت که همه خندیدند و رفتند
زِ پیشم میروى اّما مهیا کن مزارم را که بعد از رفتنت جانا دگر جانى نمى بینم