تنها کسی می تواند تصمیمات بزرگ بگیرد که ایمان راسخ و ترس از خدا داشته باشد.
شادمانی زمانی اتفاق می افتد که فکری که می کنی، سخنی که می گویی، و عملی که انجام می دهی همه با هم در توازن باشند.
کسانی که می دانند چگونه فکر کنند نیازی به آموزگار ندارند.
ثروت واقعی، سلامتی است نه قطعه های طلا و نقره.
کسی که بوسیله تمایلات جسمانی کنترل می شود گمراه است.
ما شاید زمین بخوریم و بیفتیم ولی مجددا خواهیم ایستاد؛ همین که از مبارزه فرار نکنیم کافی است.
خداوند را نمی توان از طریق عقل پی برد. عقل شما را تا اندازه ای مشخص راهنمایی می کند و نه بیشتر. این موضوع ایمان و تجربه ای است که از آن ایمان ناشی می شود.
مردان هرگز نمی توانند از نظر خدمت مخلصانه که موهبتی از سوی طبیعت به زنان است، با زنان برابری کنند.
حتی اگر تو اقلیتی یک نفری باشی، حقیقت باز هم حقیقت است.
افزایش آسودگی های مادی به هیچ وجه منجر به رشد معنوی نمی شود.
من با خشونت مخالفم چون که وقتی به نظر می رسد نتیجه خوبی دارد، نتیجه آن تنها موقتی است؛ نتیجه زیان آور آن دائمی است.
شکوه وابسته به تلاش برای رسیدن به هدف است، نه در رسیدن به آن.
تو می توانی مرا به زنجیر بکشی، شکنجه ام دهی، حتی بدنم را نابود کنی، ولی هرگز ذهن مرا اسیر نخواهی کرد.
جایی که عشق باشد، زندگی جریان دارد.
خدمتی که بدون لذت ارائه شود نه به خدمت کننده کمکی می کند و نه به خدمت شونده.
اگر همکاری یک وظیفه است، عدم همکاری تحت بعضی شرایط خاص نیز به همان اندازه وظیفه است.
آیین من بر اساس حقیقت و عدم خشونت است. حقیقت، خدای من است. عدم خشونت، وسیلۀ شناخت اوست.
همیشه برای من سؤال بوده که انسان ها چطور می توانند با تحقیر همنوعان خود احساس افتخار کنند.
هر کس باید در درون خود به دنبال آرامش باشد. آرامش واقعی نباید تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار بگیرد.
ترس کاربرد خود را دارد ولی بزدلی هیچ فایده ای ندارد.
شادمانی انسان به راستی وابسته به قناعت است.
روحیۀ دموکراسی چیزی ماشینی نیست که بوسیلۀ لغو برخی قوانین بدست آید، بلکه نیازمند تغییر در قلب افراد است.
من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم بلکه ترجیح می دهم به زمان حاضر اهمیت دهم. خداوند به من هیچ کنترلی بر لحظۀ پیش رو نداده است.
فرهنگ هر ملتی در قلب ها و روح مردم آن جای دارد.