پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دشمن قلب زبان هستاگر درست کنترل نشودزندگیت از دست میره...
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته می شود واکنشی عاطفی نشان بدهی ، به رنج بردن ادامه خواهی داد ...قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهده گر بودن است ، قدرت در خودداری است !اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند ، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت ؛ نفس بکش و بگذار بگذرد ...وارن بافت...
به جز افکارمان، هیچ چیز دیگری نیست که کاملا در کنترل خود ما باشد....
وقتی تلاش میکنی همه چیز راکنترل کنی،هیچ لذتی نمیبریآرام باش،نفس بکش،رها کنفقط درلحظه زندگی کن..به رنجهایت اهمیت نده تا کمرنگ شود .امروز، جوری بی پروا باش و بِایست؛جوری محکم و آماده ی نبرد باش؛که کسی فکرش را هم نکند، دیروز؛چند بار، زمین خورده ای...
مردم چین را باید کنترل کرد؛ در غیر اینصورت، هر کاری که دلشان بخواهد انجام خواهند داد....
من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم بلکه ترجیح می دهم به زمان حاضر اهمیت دهم. خداوند به من هیچ کنترلی بر لحظۀ پیش رو نداده است....
سرنوشت خود را کنترل کن، یا اینکه کس دیگری آن را کنترل خواهد کرد....
اهداف شما را قادر می سازند که جهت تغییر را به نفع خود کنترل کنید....
هرگز عاشق نشو !عشق مانند زندان است، اگر عاشق شوى دیگر بر زندگىات کنترل ندارى؛ نه تنها بر زندگى، بلکه بر قلب و فکرت هم کنترل نخواهى داشت !زندگىات تحت تاثیر قرار میگیرد، هر کارى میکنى تا معشوقت را نگه دارى، حتى ممکن است کارهاى خطرناکى هم بکنى ...عشق؛ حسِ غیرقابل پیشبینى و خطرناکى است، حاضرى هر چیزى را از صحنهى روزگار دور بیندازى تا به آنچه میخواهى برسى !عشق ؛ قاتلى است که از خود ردپایى بجا نمیگذارد !...
در باقی عمرم ، دو روز وجود دارد که هرگز دوباره مرا آزار نخواهد داد :اولینِ آن دیروز است ؛ با تمام اشتباهات، اشکها ، خطاها و شکستها ... دیروز در ورای کنترل من است و برای همیشه گذشته است !روزِ دیگر فردا است ؛ با دامها و تهدیدهایش، با خطرها و رازهایش ... تا طلوع دوباره خورشید، زندگیام را در گرو فردا نمیگذارم ، چرا که هنوز زاده نشده است !...
چیزهای نامحدودی وجود دارند که مردم میتوانند بر آنها تمرکز کنند.ولی خیلی از ما بر آن قسمت ناراحت کننده و وحشتناک ،بر آن چیزهایی که نمیتوانیم کنترل کنیم،تمرکز میکنیم....
اگر فرضا بیایند و به هر یک از ما استقلال بیشتری دهند، دستمان را باز بگذارند، محدوده ی فعالیتمان را گسترش دهند، کنترل را از سرمان بردارند و ... به شما اطمینان می دهم که دوباره تقاضا خواهیم کرد که تحت کنترل باشیم....
وقتی افسرده ای،تو افکارتو کنترل نمیکنیافکارت تو رو کنترل میکنن...
اگر کنترل اذهان مردم همان اندازه آسان می بود که مهارِ زبانهایشان، هر حاکمی با خاطرِ جمع حکومت می کرد و هیچ حکومتِ ظالمانهای وجود نمی داشت؛ زیرا کلِ افراد طبقِ اذهانِ آنهایی روزگار می گذراندند که بر ایشان حکومت می کردند و دربارهی درست و غلط یا خوب و بد، فقط مطابقِ فرمانِ حاکمان دست به قضاوت می زدند. لیک... این امر محال است که ذهنِ یک شخص به طورِ مطلق تحتِ کنترلِ شخصی دیگر قرار گیرد؛ زیرا هیچ کس نمی تواند حقِ طبیعی یا تواناییاش جهتِ تفکرِ آزادا...
پروردگارامن رو از شر برخی دوستانممحافظت کنخودم دشمنام و کنترل می کنم...