ترسیده ای ؟؟ از که ؟؟؟ از جهان؟من جهانت... ازگرسنگی؟من گندمت ... از بیابان؟ من بارانت... از زمان ؟ من کودکیت ... از سرنوشت ؟؟؟ آه... من هم از سرنوشت میترسم ...
تو یادت نیست ولی من خوب به یاد دارم برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب می ترسید