پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای عشق چه خوش به این جهان آمده ایوارد شدی و از آسمان آمده ایاین قلب و ُ دلِ من هدفِ نابت بودبر خال زدی ، رقص کنان آمده ایاز بدوِ ورودِ تو به قصرِ قلبم ،شاهنشهی و بر آستان آمده ایای حضرتِ عشق ، مقدمت گلبارانراهی شدی و چه خوش نشان آمده ایمن راه ، نشان ِ تو ندادم آخر ،خود تاختی و به جانمان آمده ای !جانا ، به کدامین گُنهِ ناکرده ،آتش زدی و به شهرمان آمده ای ؟در جان و دلم رخنه نمودی آسان ،ای عشق ، بر این رقصِ ...
شانه هایم را بر احساسِ تو خالی می کنم ،خاطراتم را به لطفت خوب وُ عالی می کنم !لحظه ها را با شکوهِ بودن وُ آرامشت ،مثلِ تن پوشِ غرور و ُ تیز بالی می کنم !با تو آن بانوی نارنج و تُرنجت می شوم ،گونه هایم را به یادت پرتقالی می کنم !در سبدهای دلارام از شبِ پاییزِ تو ،میوه هایی را در آغوشت خیالی می کنم !سُرمه هایی می کشم بر چشمِ تاریک ِ شبم ،قلب آن شب های مستت را زغالی می کنم !غصه هایت را همانند ِحبابی روی آب ،یا که ...
روی سخنِ گرم ِ تو با کیست ، عزیزم ؟این خاطره از معجزه ی چیست ، عزیزم ؟با نام تو آغاز شده هر چه بگویی ،در عاشقیت وسوسه جاریست ، عزیزم !آن وسوسه هایی که برای نفسِ من ،اکسیژنِ ناب است و فراریست ، عزیزم !بر قابِ سکوتِ خنکِ پنجره هامان ،شعر و غزلیاتِ بهاریست ، عزیزم !تا تازه شود دیده و دیدار و قرارم ،این دلشده ، آوای قناریست ، عزیزم !هدیه سلیمانی...