هرشب خیالت که می آید جوانه میزنم سبز میشوم
در پاییزی ترین حالت ممکن جوانه خواهم زد اگر حال دلم را به دست خوش لبخندها بسپارم
با صدای گریه ی ابرها جوانه ی اندوه زد خاطرات خیس خورده ای
هر چه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد