متن ابرها
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ابرها
ابری که نبارد
محکوم است به «شدن های» دم به دم
بدل شدن به بخارِ دهانِ آدم برفی
بدل شدن به قیل و قالِ کلاغِ هابیل
بدل شدن به دودِ گندمزارِ آتش زده
بدل شدن به شعرِ سربازِ بعد از جنگ
بدل شدن به آهِ آینه های بی تصویر
ابری...
گاهی شبیه قلب
گاهی شبیه بغل
و گاهی شبیه قلاب !
ابرهای اتاقم
بلد شده اند به هر شکلی
بدل شوند...
«آرمان پرناک»
او کیست
که تلاش می کند
به خاموشیِ چراغِ آسمان
به بسیج کردنِ ابرهای جهان
به هاشورِ خانه های تقویمم...
«آرمان پرناک»
در چشم هایم /
ابرهایی لال /
تجمع کرده اند /
می ترسم /
دوباره با یادت /
تیرباران شوند!
«آرمان پرناک»
گریه نمی کنم
برای خودکشیِ ابرها
گریه نمی کنم
دلم به حال آفتاب می سوزد
که سالیانِ سالست
آسمانم را ترک کرده است...
«آرمان پرناک»