دکتر، چه کسی این همه را به تو آموخت؟ بی درنگ پاسخ آمد: رنج
انسان نمی تواند به تنهایی و برای خود زندگی کند؛ این مرگ است نه زندگی.
همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و من می گویم بر پیران هم!
یک انسان معمولی، کالای تولیدی کارخانه طبیعت است.
می خواهی بدانی کیستی؟ نپرس. عمل کن. عمل شما را ترسیم و تعریف می کند.
هنگام به خاک سپردنم بگویید این که زیر خاک میکنیم تن سقراط است،نه خود او.
ترس از عشق، ترس از زندگی است و آنان که از عشق دوری می کنند مردگانی بیش نیستند.
نشانه هوشمندی، سواد نیست؛ بلکه تخیل است.
من اشخاص زنده را آنهائی میدانم که مبارزه میکنند، بیمبارزه، زندگی مرگ است.
در هر دهکدهای مشعلی است: معلم، که نور میفشاند؛ و کاهنی است که فرو میکُشد.
جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد میکند.
کسی که از اندک خویش خوشنود نباشد هیج چیز خوشنودش نخواهد کرد.
عشق وسیلهای است که تمام دردسرهای کوچک را به یک دردسر بزرگ تبدیل میکند.
انسان، بیشتر دلباخته ی اشتیاق خویش است تا آنچه اشتیاقش را برانگیخته است.
آنچه می شنویم یک نظر است نه یک واقعیت، آنچه می بینیم منظره ای است نه یک حقیقت.
سلامتی تاجی است بر سر افراد سالم که تنها اشخاص بیمار قادر به دیدن آن هستند.
آدمهایی که محبت می کنند کمیاب اند آدمهایی که قدر محبت رو میدونند،نایاب !!
روی در سیگار فروشی نوشته بود : بهمن تمام شد آزادی نداریم تیر موجود است
اگه کسی رو از دست دادی اما خودتو پیدا کردی ، برنده ای
ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﺩﺍﻥ ؛ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﺑﯽ ﺛﻤﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎ ﺻﺎﺑﻮﻥ ، ﺫﻏﺎﻝ ﺭﺍ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻨﯿﻢ ...!!!
غیبت هیچکس را نکن شاید از گناهش خبر داشته باشی اما از توبه اش خبر نداری...
زمزمه کتاب ها شنیده نمی شود وقتی بلندگوها در دست بی خردان است.
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ،تا خون خلق هست ننوشد شراب را...
هر کسی... سزاوار فرصتی دیگر است... اما... نه برای همان اشتباه