خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارم که در آغوش خودم قول نرفتن میداد
در نبودت چیست کار من به جز گریان شدن
احوال تو با غیر رسیده است به گوشم در بی خبری غصه کم از با خبری نیست