یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
کتاب ها بویی مثل ادویه دارند...
یک روز کتابی خواندم و کل زندگیم تغییر کرد....
اتاقی بدون کتاب مثل جسمی بدون روح می ماند....
من نمی توانم بدون کتاب زندگی کنم....
برای من که پُرماز فراق قصه نگواگر کتاب تو باشی کتابخانه منم ......
برگهای کتاب به منزله بالهایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز میدهند....
کتاب، سفینه ای است که اقیانوس بیکران زمان را درمی نوردد....
مطالعه بهترین راه رهایی از زندان تابوهای ذهنی است....
چشمانششروع تمامسوره های کتاب عاشقیمان بود...
«هشدار»مطالعه کردن باعث آسیب جدی به «حماقت» می شود!...
و کوهستان به طنین آمد...
نوشتن برای تو وقتی ندانی که برایتنوشته ام به چه درد می خورد؟...