شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
🍁گرگ پنهان🍁خوابت به دنبال کدامین شب سرگردان استبه دنبال تو هر شب یک خواب پریشان استهوایت ابری و سردست و چشم های تو بارانی کجای قصه بد بودم که در چشم تو باران استچرا باز هم به تنهایی به فکر رفتن افتادیدرون چشم تو دیدم که اکنون خط پایان استکه از داغ تو بر این دل درخت آرزو خشکیدمی بینم من آن روزی که احوالت پشیمان استمنم آن زنده ی شاداب که تو مرده حساب کردیخودم دیدم که عشق تو به چنگ گرگ پنهان است...