یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
می خواهم در جهانی برخیزم که عشق به قیمت لبخند باشد.مردان نمیرند،زنان نگریند،و همه کودکان، پدر خود را بشناسند.عدالت باغی باشد،که مردم در آن سیب های یکسان بخورند،و یکسان بمیرند.می خواهم در جهانی برخیزم،که هیچ انسانی بیش از یکبار نمیرد......
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شداولی برای دیدن تمامی صورت تودومی برای دیدن چشمانتسومی برای دیدن لبانتو بعد تاریکی غلیظ برای اینکهبه خاطر بسپرم همه رازمانی که تو را در میان بازوانم گرفته ام...
می خواهم بمیرم، می خواهم یک میلیارد بار بمیرم و در جهانی برخیزم که هیچ انسانی بیش از یک بار نمیرد......
می خواهم بمیرممی خواهم یک میلیارد بار بمیرمو در جهانی برخیزمکه همسایگان یکدیگر را بشناسندو مردم،همه ی رنگ ها را دوست بدارندمی خواهم در جهانی برخیزمکه عشق به قیمت لبخند باشدژاک پره ورترجمه: احمد شاملو...