آقای قاضی تا خودش نیاد حالم خوب نمیشه
آقای قاضی من زندگیمو گذاشتم پای همه چیش...
+چرا کشتیش؟ -آقای قاضی در گوشم میگفت دوستت دارم ولی با عالم و آدم لاس میزد -آزادی!
آقای قاضی داستان چیه!! تا دست یکیو میگیریم برا بلند شدن سوارمون بشه
خوشبختی گرون بود ما پولمون نرسید بخریم آقای قاضی
آقای قاضی جدیدا همه چی بهم ریختس مثل موهاه عصابم فکرم فکرم فکرم...
آقای قاضی چرا خوبی های من دل همه رو می زنه...
آقای قاضی همه شبیه همن فقط بعضیاشون قشنگ تر دروغ میگن
آقای قاضی بعضیا عین آشغال میمونن زود نزاریشون دم در گند میزنن به زندگیت
آقای قاضی ما معتاد موبایل نیستیم معتاد آدمای توشیم
ما بد نبودیم،بلد نبودیم آقای قاضی!
آقای قاضی ایشون از خوشگلی چشاش واسه دیوونه کردن بنده سوِِ استفاده کردع
آقای قاضی درسته که اخلاقم بده ولی خداییش دلم صافه
آقای قاضی دل ساده داشتن تاوان دارد، هر روز باید بدوزی زخم هایی رو که از صداقت خوردی...
حسرت یه عشق واقعی موند رو دلمون آقای قاضی...
آقای قاضی حق با چشاشه
آقای قاضی من اگه تموم این جرم هارو گردن بگیرم رفیقام آزاد میشن
غیر از اون همه چی توی دنیام فانی بود آقای قاضی...
آقای قاضی من برای رفیقایی که داشتم از خودم شرمندم
یادم نمیاد گم شده باشم اما آدمای دور و برم دیگه برام آشنا نیستن آقای قاضی
آقای قاضی من میگم ناموساً شما میگی دست بزار رو قرآن
آقای قاضی حکم بده حبسم کن تو سلول چشاش
+چرا کشتیش؟ -آقای قاضی... اندازه ی یه خری سن داشت به آره میگفت آله
+ما که بریدیم آقای قاضی -چیو؟ +طناب آرزوهامونو