نجیب بود و گریه می کرد که به هیچ چیز دیگری شبیه نبود جز اسب !
شبیه هیچکدام از شما نبود حکم ایفل را داشت در پاریس!!
گرم است دلم به دوست داشتنت ... شبیهی ، به هر چیزی که زیباست به هر چیزی که دل آدم را می برد فرقی ندارد ، چه روزی از چه فصلی ... تو عجیب شبیهی به زندگی ...
آقای قاضی همه شبیه همن فقط بعضیاشون قشنگ تر دروغ میگن
هیچ چیز به اندازه ی یک کوه شبیه پدر نیست
کسی چه می داند من امروز چند بار فرو ریختم؛ چند بار دلتنگ شدم، از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود..
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
شبیه برگِ جدا از درخت بر کفِ باغ نه وصل حال مرا خوب می کند نه فراق
میدونی دلبر تو شبیه به زمستونی... سردی ، اما آدم دلش برآت میره... ️️️
درون آینه غیر از خودت چه مى بینى ؟ تو هم شبیه منى هیچکس کنارت نیست
یک وقتهایی بعضی شباهت ها آدم را نصف جان میکنند.. مثلا صدایی که شبیه صدایش باشد!! خنده ای که شبیه خنده هایش و امان از چشم هایی که شبیه چشم هایش باشند..!!
کسی چه می داند من امروز چند بار فرو ریختم؛ چند بار دلتنگ شدم، از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود..
شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزد یکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد
شبیه قاصدک های رها در دشت میدانم... لبت بر باد خواهد داد روزی دودمانم را !!!
عشق هستتی که باش اما تو را قدیس نخواهم خواند از تو اسطوره نخواهم ساخت آخر تو را شبیه خود خودت دوست دارم!
عشق یعنی تا به خودت بیای ببینی همه چیزت شده شبیه اون: اخلاقت، رفتارت، حرف زدنت، تیکه کلامات حتی خندیدنات
هیچ چیز به اندازه یک کوه شبیه پدر نیست
مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیر که هوای غزلم سخت شبیه تن توست
انسانها شبیه هم زندگی نمی کنند یکی زندگی می کند یکی تحمل...
تو شبیه هیچکی نیستی عاشقی و بی حواسی ریشه کردی تو وجودم تو یه بیماری خاصی
امیدها شبیه هم نیستند دست یکی به آسمان چنگ می زند دست یکی به انسان دستهای انسان ها شبیه هم نیستند یکی خاک را به باد می دهد یکی عمر را انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند یکی زندگانی می کند یکی تحمل ...
حتی یک نفر در این دنیا شیبه تو نیست نه در نفس کشیدن نه در نفس نفس زدن و نه از قشنگی نفس مرا بند آوردن
تو را شبیهِ شب دوست می دارمت! یکدست، یکرنگ بیصدا ، تنها و البته بی پایان دوست دارم