در نهضت عظیم دو بازویش من گریه ام گرفته که آخر آخر چرا پرنده به دنیا نیامدم؟
و مهربان باشید با آن زنی که مرا کشت! که این جنایتِ زیبا همیشه خواستنی بود.
چه جوانانی! اسماعیل می بینی؟ چه جوانانی! بسیاری شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده اند...