شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشدحاجت ز که میخواهی، جایی که خدا باشد؟!...
دوش گفتم ساقیا امشب چه داری؟ گفت زهرگفتم کج کن قدح را...دید می نوشم،نریخت!...
کینه مثل این است که زهری بنوشی و امیدوار باشی دشمنانت را بکشد ......
صدای خنده هاتون شهرو پر کردتو جام شوکرانم زهرو پر کرد......