زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشد حاجت ز که میخواهی، جایی که خدا باشد؟!
دوش گفتم ساقیا امشب چه داری؟ گفت زهر گفتم کج کن قدح را...دید می نوشم،نریخت!
کینه مثل این است که زهری بنوشی و امیدوار باشی دشمنانت را بکشد ...
صدای خنده هاتون شهرو پر کرد تو جام شوکرانم زهرو پر کرد...