جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
شبیه قایق سرگشته ای رهایم کن میان تنگه ی جغرافیای آغوشت...
ڪاش فرداخبرم را برسانند به توهم تو آرام شویهم دل سرگشتہ ی من...
سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیمآخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم...
کاش فردا خبرم را برسانند به توهم تو آرام شویهم دل سرگشته ی من.....