غم بابا غم یک لقمه نان است دلش پر غصه اما مهربان است بمیرم من برای درد بابا غمش اندازه ی کل جهان است اعظم کلیابی بانوی کاشانی
گر گلوگیر نمیشد غمِ نان ، مردم را همهی روی زمین یک لبِ خندان میشد
آیداى خوب نازنینم! مدت هاست که برایت چیزى ننوشته ام. زندگى مجال نمى دهد: غم نان! با وجود این، خودت بهتر می دانی