دلم یک باران آبان ماهی می خواهد و یک تو برای قدم زدن...
با تو قدم زدن را دوست دارم.. به جای خانه برایت جاده خواهم ساخت
تو را خواستن به قدم زدن در خیابان مه آلودی می ماند گر چه انتهایش را نمی بینم اما دوستش دارم
دلتنگی آدم رو به خیابون میکشه و بعضیا نمیفهمن گاهی قدم زدن از گریه کردن هم غم انگیزتره...