پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلتنگی زبون نفهم ترین حسهحالا تو هی براش منطق بیار ....
مهتاب معلق مانددر پنجرهوقتی که منطق آسمانزمستان شدو اشک ماه یخ بستدر گرمی شراب...
بعضیوقتابهیکیمیگیکهدیگههیچوقتبهتزنگنزنهوبعدوقتیگوشیتزنگمیخورهامیدواریاونباشه!اینپیچیدهترینمنطقه......
غرور گفت:امکان نداره!تجربه گفت: خطرناکه!منطق گفت : بی معنیه!قلب گفت:ارزش دوباره امتحان کردن رو داره!.....
من همان آدم پر منطق بی احساسم...پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم؟...