ناگهان پنجره پر شد از شب
کسی بین ما جز غمی ناگهان نیست
عاقبت هجوم ناگهان عشق ، فتح میکند پایتخت درد را …
چشم انتظار حادثهای ناگهان مباش با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر
ناگهان رسیدی و خوشبختی پروانه ای بود که پر زد و روی شانه ام نشست...
“عشق” یعنی که خیابان به خیابان همه را رد کنی و ، ناگهان بر سر یک کوچه کمی مکث کنی…!