متن یاسمن معین فر

خونه ها خالی از سکنه شده
کوچه ها آروم و ساکته
هیچ صدایی به گوش نمی رسه
گویی آنچنان که شهر مرده است
بارالهی چه بر سر این مردم آمده
چرا هیچ صدایی به گوش نمی رسد
گویی از درد و رنج زیاد به سکوتی مرگبار دچار شده اند
چه...

قلب آدما رو نشکونید بهشون نگید آدم خوبی هستی بعد خودتون بدترین ضربه ها رو بهشون بزنید ضربه این اتفاق و شدت اون درد تا ابد تو سینشون میمونه و بدترین حس ها رو ایجاد میکنه حواستون بیشتر به حرفا و کاراتون باشه
یاسمن معین فر

رفیق تو تلاشتو بکن
مسیر موفقیت خودت رو طی بکن
یه روزی همون آدمایی که باورت نداشتن ایستاده تشویقت میکنند
یاسمن معین فر

تنها کسی که وقتی باهاش حرف میزنی نیاز به توضیح دادن اضافه نیست خداست چون بهتر از هرکسی از حال دلت با خبره
یاسمن معین فر

مثل مخدر شدی برام
مضر اما ترک نشدنی

یاسمن معین فر

وقتی میگم میخوامت یعنی محکومم به پرستیدنت
وقتی میگم عاشقتم
یعنی هیچ کس نمیتونه رد پاتو از دیوارای قلبم پاک کنه
پس بمونیم برای هم تا ابد

یاسمن معین فر

دیوار ترس از جنس شیشست
با یه مُشت شکستش بده

یاسمن معین فر

شانس ساختنیه
نه جادویی
منتظر نباش شانس در خونت رو بزنه
پاشو و یه حرکتی بزن

یاسمن معین فر

اینجا دلا خونِ
چشا اشکی
در ظاهر خوشحال
اما درون غمگین
یاسمن معین فر

همه ما درد و استرس رو تجربه کردیم
اما میدونی؟!
هیچکس بهمون یاد نداد چطور مدیریتش کنیم...
و تظاهر کردن، تنها چیزی بود که خیلی خوب یاد گرفتیم!
یعنی هممون بازیگر های ماهری شدیم، فقط بزرگترا یه نکته رو یادشون نبود.
اینکه هر آدمی یه ظرفیتی داره؛!
یه روزی میرسه...

‎تا به خود امدم
‎فهمیدم که خیلی وقت است
دل خود را به دو گوی سیاه چشمانت باخته ام
‎اما حیف که دیگر ندارمت
یاسمن معین فر

سیگارتم حاجی
ولی دودمون نکن
یاسمن معین فر

گاهی اوقات کافیه زنجیری که به دور گردنمونه رو بِبُریم
تا از هر چیزی که ما رو آزار میده رها بشیم
رفیقم اسیر زندان ذهنت نشو
که هیچ راهی جز تسلیم شدن و عذاب کشیدن برات نمیمونه
یاسمن معین فر

معنی عشق و محبت و دوستی را نمی دانستم
تا زمانی که آرامش آغوش پر مهر و محبت تو را در بند بند وجودم حس کردم
رفیق دیرینه ام میدانی؟!
در سرمای طاقت فرسای زندگی ام،
تنها گرمای آغوش و لبخند های امید بخش تو
بود که مرا به اصل...

تنها تتوی بدنم
حک زخماییه که به دلم زدن

یاسمن معین فر

همه تو بچگیاشون حداقل یک اسطوره داشتن یا یک قهرمان ذهنی با برخی ویژگی های جذاب
بیاید تو زندگیمون به جای اینکه دنبال همون آدم ها بگردیم
سعی کنیم اخلاق و رفتار و منشمون مانند اونها باشه بیاید خودمون قهرمان زندگی خودمون باشیم

یاسمن معین فر

سرگردون بود
+چی شده؟!
دنبال چی میگردی؟
دنبال عطرم
+بیا اینجاست حالا چرا آنقدر عجله داری؟!
چون قرار دارم
+این موقع شب قرار ؟!
یه چیزی هست که ساعتها منو به فکر فرو برده!
چون ماه چهره قول داده بیاد به خوابم
پس حتما میاد
پ ن:خوب شاید بگی چه...

من از خوشحالی و موفقیت و پیشرفت اطرافیانم و حتی غریبه ها از ته قلبم خوشحال میشم چون به این قانون اعتقاد دارم که خدا سر فرصت مناسب بهترین موقعیت هاشو سر راهم میزاره. تو قلب و عقلم جایی برای حسادت نیست

کاش تو هم مرا همچون ابرا وجود خود می خواندی تا دلم قرص شود به بودنت
یاسمن معین فر

واسه بدخواهات مثل سقوط ازاد
جذاب و هیجان انگیز باش
یاسمن معین فر

فقط او زِ دلم خبر دارد
آنکه نور صدایش میزنند
یاسمن معین فر

هر که دچار عشق شد
آخر به تلخکامی رسید
بیا رفیق باش و صادق در دوست داشتن
اینطوری شاید پایان قصه عاشقیمان شیرین شد و لیلی به مجنون رسید

یاسمن معین فر

میون این فیک بازار
خود واقعی بودن طلاست

یاسمن معین فر

امید تنها چاشنی جذاب زندگیست که همچون مهتاب به روح آدمی نور می بخشد

یاسمن معین فر