یه زندگی فرصت داریم برای اشتباه و تجربه کردن نگران نباش و دوباره شروع کن یلدا حقوردی
در روزگاری که برای حفظ عشق تن را عریان میکنند من نفیس تر از تن ،روحم را برایت عریان کرده ام
پارت 1 لرزش دستام تشدید شده بود چشمام دو دو می زد . کلمات رو صفحه مانیتور می رقصیدند و مقنعه رو سرم سنگینی می کرد سعی می کردم نفس عمیق بکشم و به کارم ادامه بدم کلافه و عصبی شده بودم فکر می کردم چندتا حشره رو گردنم راه...