زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

مجالی نیست
دو زلفت را طناب دار من کردی ملالی نیست
جوابم را گرفتم از دل تنگم سوالی نیست

میان ضجه های مانده در پس کوچه حیرت 
به پای کشتگان چشم تو قال و مقالی نیست

کنون بگذار رقصم را ببینی گاه جان کندن
برای مانده بر داری از این بهتر مجالی نیست

حرامم باد بعد از رفتنت یک لحظه خندیدن
مرا جز حسرت انبوه غم رزق حلالی نیست

تمام خون دل هایی که دادی نوش جان کردم
مرام بندگان درگهت نعمت زوالی نیست

اگر چه آرزو دارم هوای آسمانت را
در آغوش زمین خو میکنم وقتیکه بالی نیست

به دور نقطه وصل تو چون پرگار می چرخم
که در میدان عشقت صحبصت جنگ و جدالی نیست
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن