در دل شب های تار، ماه فروزان شده
چشمکِ اختران، رازِ شبستان شده
دل به دریای عشق، غرقه و حیران شده
در تلاطم بماند، موجِ پریشان شده
عشق چو شمعی است، در دلِ پروانه ها
سوختن در غمش، کارِ دلیران شده
صدفِ دل به عشق، گوهرِ پنهان دهد
در دلِ دریا، عشق، مرواریدان شده
چشمِ نرگس به باغ، مستِ بهاران شده
نغمه ی بلبلان، سازِ گلستان شده
عاشقی چون نسیم، بر دلِ ما می وزد
عطرِ گل های عشق، بویِ جانان شده
در دلِ شب، غمِ دل، زمزمه گر می شود
رازِ دل با نسیم، قصه ی پنهان شده
عشق چو آتش است، در دلِ خاموش ما
سوزِ این شعله ها، کارِ سوزان شده
دل چو دریا به عشق، موج زنان می رود
ساحلِ آرزو، مقصدِ جانان شده
دل چو آیینه ای، زنگِ غمش می برد
عشق چو صیقل است، بر دلِ انسان شده
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR