زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در دل شب، راز مهتاب به چشمانم گفت
قاصدک ها قصه ی باد به دستانم گفت

در خم زلف تو پیچید هزاران دنیا
شور شیرین سخن عشق به مژگانم گفت

گل سرخی که ز بستان تو بویی می برد
راز دل با نفس صبح به بارانم گفت

ماه در آینه ی چشمه ی کوهستانی
چهره ی شب به خیال تو نمایانم گفت

نغمه ی مرغ سحر در دل این جنگل سبز
آهوی وحشی عشق به بیابانم گفت

چشم تو آینه ی راز هزاران افسانه
قصه ی دل به نگاه تو پریشانم گفت

شور مستی که ز جام تو به جانم افتاد
راز مستی به لب لعل تو پنهانم گفت

آه از این دل که به زنجیر غمت بسته شده
قصه ی عشق به زنجیر گریبانم گفت

در تب و تاب نگاهت غزل خوان شدم
راز شعر به صدای دل ویرانم گفت

ای که در سایه ی اندوه تو آرام گرفتم
چشم تو قصه ی خواب به چشمانم گفت

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن