100 متن کوتاه دلبری ۱۴۰۳ جدید 2025

تلخم
اما،
تُو که فرهاد شوی؛
شیرینم
مطمئن باش که حتما؛
به دلت میشینم

گلم! جز «تو» نمی خواهم سری را/
نمی خواهم، به جز «تو» دلبری را/
نباشد حسّ من مانندِ زنبور/
که بعد از «تو» بجوید دیگری را/
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس

پاییز و دلبریاش برای عاشقاست...
ما سینگلا فقط نارنگی میخوریم

تو گفتی مرا دوست داری و من از شوق به خیابان رفتم، درخت ها به من سلام می دادند و باد مرا به آغوش می کشید، «چه شیرین است داشتنِ تو. :)»🧡🔗

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل , سنگدل نشنید و رفت

دل به دل راه دارد ... ! چرا که
دلخوشیِ من دلدادگیِ توست ؛️
تو با دلبری هایت دلداده تر کن مرا

چه دلبری که ندانی طریق دلداری؟

زن می‌تواند چنان نفرت بیاموزد که دلبری را از یاد ببرد.

دلم که تنگ میشود برایت
بیا روبه رویم بنشین ...
دلبری از تو
شعر از من ...
چنان عاشقانه ای ببافیم برای هم
که دوباره بهار شود...

صبح آمده تا دلبری آغاز کنی️
تا پنجره روی باغ گل باز کنی دم کرده ام عاشقانه یک قوری شعر
من چای بریزم بلدی ناز کنی؟️

شیوه ای دارد عجب در دلبری
عشوه پیدا، بوسه پنهان می دهد

️️️

دلبری و با نگاهت دلربایی میکنی...
در میان کاخ دل فرمانروایی میکنی...
قبله گاهم گشته چشمانِ سیاه و مست تو...
دین و ایمانم گرفتی و خدایی میکنی...

باران ، خش خش برگ ها ، آسمانی ابری
عجب دلبری میکنی پاییز جان !

باران معشوقه ی پاییز است
وقتی این همه زیباست
نغمه ی رسیدنش ...
دلبری کردنش...
جانا من پاییز باشم
تو باران می شوی؟

میخواهم ماهی تنک عید
هفت سین امسالت باشم
برایت لباس قرمزم را بپوشم و
میان اب برایت دلبری کنم
و توهی هوایم را داشته باشی
تا مبادا نفس کم بیاورم و
جان دهم میان هفت سین عید امسالت..

روی از من برنگردان
می خواهم کمی دلبری کنم
توفقط اندکی دوستم داشته باش
نسرین حسینی

چشمک پنهانی ات قیامت دلبری کردن است، دلبرانه هایت هم همچو قند لب هایت در دلم می نشیند...

با اینکه رفته ای...
هنوز هم با خود کلنجار میروم
که چگونه دلبری کنم که دلباخته ام شوی؟!

عشق یعنی تو و آن لحظه ی بی روسری ات
رقص گیسوی به هم ریخته و دلبری ات

مزرعه رویاهای من
به اندازه تختخواب
دونفره ایست
که هر شب تو
در آن دلبری میکنی
و از نوبرانه های
بهار آغوشت
مرا به تاراج
شاه توت لبهایت
دعوت میکنی...

تو ناز کن

من تمنا ،

تو دلبری کن ،

من تماشا️

️️️

دلم را آرام باز کردم، وقتی دنیایم را دیدم پروانه ها با بال های رنگی شان با پرواز روی چشمانم نشستند
من از هر جهانی خوشحال تر بودم و خداروشکر که تو شدی جان و جهانم🩵
ملینا مدیا نوشت✨

فرصت دلبری بده به زمستان بهار بانو...

تو فقط بگو دوستت دارم..
من احساسم را چنان
به نگاه هایت گره خواهم زد که خورشید هر روز صبح،
قربان صدقه
دلبری هایِ مابرود..

️️️

دو چشمش انتفاعی بود این زن
و مویش انتزاعی بود این زن
تمام دلبری هایش منظم
دبیر اجتماعی بود این زن

برای بردن ایمانِ من
لبخند هم کافی ست!
همین یک شعله
‍‍آتش می زند
انبارِ کاهم را...!

از تماشای دلبری هایش
به تماشای چهره اش
عقب نشینی کردم
و زیر سنگر چشمانش
پرچم سفیدم را بالا گرفتم
جنگ نا برابری است
جنگ میان یک دل
و چشمان کسی که دوستش داری

زهرا عیدی (سحر)