زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

از سپهر سرمدی سیمرغ سودا سر کشید
سایه ی سرو سهی بر ساحل صحرا کشید

چشم چالاکت چو چوگان، چرخ را چالش نمود
چین چو چینی ها چکید و چهره را چون ما کشید

زلف زنجیری زده زنهار زرتشتی به زیر
زمزم و زندان و زنگار از رخ زیبا کشید

لعل لب لبریز لطف، لاله ی لبخند را
لحظه ای لب وا نمود، لیک لب را وا کشید

تیر تیز تیره ی تقدیر، تن را تاب داد
تار تن تسلیم شد، تیغ تو را تنها کشید

موج مواج محبت، مشک مویت مست کرد
مهر ماه و مشتری را مهره ی مینا کشید

در دل دریای دل، دُر دانه ی دیدار تو
دیده را دیوانه کرد، دل را به دلدل وا کشید

آب آتش گون آیینه ی اسرار شد
آسمان آوای عشق از آه استسقا کشید

از غم غربت، غزل غوغای غم برپا نمود
غنچه ی گلزار غم را غرقه در غوغا کشید

گرچه گردون گرد گیسوی تو گردید و گذشت
گوهر گمگشته را گویی ز گنج ما کشید

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن