100 متن کوتاه شاعرانه ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن شاعرانه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
یا بفرما به سرایم یا بفرما به سر آیم
غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم
گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشتمت غم
من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
لینک متن
خواب نمیبرد مرا ، یار نمیخرد مرا
مرگ نمیدرد مرا آه چه بی بها شدم
لینک متن
من به اندازه ی غم های دلم پیر شدم
از تظاهر به جوان بودن خود سیر شدم
عقل می خواست که بعد از تو جوان باشم و شاد
من ولی با غمِ عشق تو زمین گیر شدم
لینک متن
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی!
هر شکستی که به هرکس برسد
از خویش است!
لینک متن
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری
عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
بشنو از پیر خرابات تو این پند
هر دست که دادی به همان دست بگیری
لینک متن
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست
داروفروشِ خسته دلان را دُکان کجاست؟
لینک متن
دل به تو سجده می کند
قبله اگرچه نیستی
نیتِ هر نماز من
مذهب و عشق کیستی ؟
لینک متن
تا به کی باشی و من
پی به حضورت نبرم ؟
آرزوی منی
ای کاش به گورت نبرم
لینک متن
تا دلی آتش نگیرد ، حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر ، در گفته ما جستجو کن
ارسال شده توسط شعر بیگانه
لینک متن
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری
نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد
چنین آشفته بازاری
لینک متن
بیا ساقی
بزن سازی
برقصانم!
چونان چرخی! بگردانم
سرم غوغاست.
بفهمانم!
دلم شیداست .مرنجانم
لینک متن
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
لینک متن
امشب از غصه پرم حوصله داری، یا نه ؟
می توانی به دلم دل بسپاری، یا نه؟
لینک متن
سر پیری اگر معرکه ای هم باشد
من تو را
باز تو را
باز تو را میخواهم
لینک متن
کتاب کهنه تاریخ را
نخوانده ببند
دلم گرفت
از این گردش و
از این تکرار
لینک متن
بغل کن مرا
چنان تنگ که هیچکس نفهمد
زخم....
روی تن من بود٬
یاتو
لینک متن
رفتی ای آرام جان
آتش بجانم کرده ای
نشتر غم را فرو
در استخوانم کرده ای
لینک متن
سقوطم از
چشای تو
چه مرگ شاعرانه ای میشه...
لینک متن
ما را به غیر یاد تو اندر ضمیر نیست
لینک متن
لب تر نکن اینقدر
که زجرم بدهی باز
یک مرتبه محکم
بغلم کن که بمیرم
لینک متن
با آن همه دلداده
دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای
دل دیوانه پسندش.....
لینک متن
دلم باران سرد صبح پاییزی هوس دارد
که نم نم می رسد از راه و
عاشق می شود شهری ...
لینک متن
چون صاعقه،
درکوره ی بی صبری ام امروز
از صبح که برخاسته ام،
ابری ام امروز...!
لینک متن
این شهر
مرا با تو
نمى خواست عزیز...
لینک متن
صد بار گفتمش
وسط حرف من نخند
یکبار خنده کرد
بیا عاشقش شدم
لینک متن
دل به دلبر دادم و ، دلدٖار ، دل را ندید
دل به دلبر دل سپرد ،دلدار ،پا از دل کشید
دل به دنبال دلش ، دل دل کنان ، دلخونِ دل
دل شکست و
تیره روزی شد نصیب دل ،دلا
لینک متن
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا
لینک متن
دوستت دارم
همان قدر
که نمیگویم !
همان قدر
که نمیدانی !
همان قدر
که نمی آیی
لینک متن
به شرط
آبرو یا جان،
قمار عشق کن با ما
که ما جز باختن،
چیزی
نمی خواهیم ازین بازی!
لینک متن
آرام بگویم دوستت دارم
تو بلند بلند مرا در آغوش می کشی ؟
لینک متن
آنها که می نویسند بسیار می اندیشند و آنها که بسیار مطالعه می کنند ، اندیشه های زیادی می دانند .
ارسال شده توسط مرجان شریفیان
لینک متن
دست خودم نیست
که پوستِ نگاهم،
به نگاهت چسبیده
نمی توانم
نمی توانم
حتی یک پلک
از تو جدا شوم
«آرمان پرناک»
ارسال شده توسط آرمان پرناک
لینک متن
خفتگان را خبر از
محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید
غم مردم نخوری ...
لینک متن
وه چه شود اگر شبی
بر لب من نهی لبی
تا به لب تو بسپرم
جان به لب رسیده را
لینک متن
قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد
لینک متن
بهشت را دوبار دیدم
یک بار در چشمانت
یک بار در لبخندت
لینک متن
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
لینک متن
نگاهت آباد ای عشق!
اما،
پلک بر هم زدنت
خانه خرابم کرده است
لینک متن
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت...
لینک متن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن...
لینک متن
دلم در دست او گیر است،
خودم از دست او دلگیر
عجب دنیای بیرحمی،
دلم گیر است و دلگیرم
لینک متن
خزان بر باغ افکارم خزیده
تمام تار و پودم را دریده
چرا نقاش تقدیر دو عالم
مرا در حال غم خوردن کشیده؟!
ابوالقاسم کریمی
ارسال شده توسط اشعار و نوشته ها:ابوالقاسم کریمی
لینک متن
همدردی و هم دردی و درمان دل ما
ای هرچه بلا
هرچه جفا
هرچه شفا
تو
لینک متن
هرکسی یک دلبر جانانه دارد
من تو را
لینک متن
به آتش میکشم خود را ، همه افکار بیخود را
به هر دم میزنم اما ، تو از من در نمی آیی
لینک متن
هر چند بشکستی دلم از حسرت پیمانه ای
اما دل بشکسته ام ، نشکست پیمان تو را
لینک متن
قسم به صدای نفس های خاموش
میان
برگ های سبز
لا به لای همین
آینه های به بهار نشسته
زندگی از نو شروع میشود
نگران زرد رنگی های نیامده
نباش
ارسال شده توسط زینب امیری
لینک متن
گر تو شیرینِ زمانی !
نظری نیز بہ من کن کہ بہ دیوانگی از
عشق تو ...
فرهادِ زمانم !
لینک متن
در اندک من
تویی فراوان
لینک متن
بیا...
دنیا نمی ارزد
به این پرهیز و این دوری
لینک متن
مگر
نسیم سحر
بوی یار من دارد
که راحت دل امیدوار من دارد
نشانِ راه سلامت
زِ من مپرس که عشق
زمام خاطر بیاختیار من دارد!
لینک متن
من اگر مرد بودم ؛
دست زنی را می گرفتم ،
پا به پایش فصلها را قدم می زدم
و برایش از عشق و
دلدادگی می گفتم
تا لااقل یک دختر در دنیا
از هیچ چیز نترسد...
لینک متن
خوش میروی در جان من
خوش میکنی درمان من
ای دین و ای ایمان من
ای بحر گوهر دار من ...!
لینک متن
ما مانند پروانه هایی هستیم
که برای یک روز پر و بال می زنند
و فکر می کنند که آن برای همیشه است.
لینک متن
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نگه میکنمت،
خوبتری
گفتم که به قاضی بَرَمَت،
تا دل خویش،
بستانم و ترسم،
دل قاضی ببری
لینک متن
گر عشق من از پرده عیان شد عجبی نیست
پوشیدن این آتش سوزنده محال است...
لینک متن
یا به زوال میروم ؛
یا به کمال میرسم !
یکسره کن کار مرا
بگو که عاشقم،
بگو…............
لینک متن
عشق شادی ست
عشق آزادی ست
عشق آغاز آدمیزادی ست
لینک متن
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
لینک متن
بعدِ تو
با هر غروبی ؛
بی قراری میکنم
می نشینم با نبودت جمعه داری میکنم ...
لینک متن
وقتی قلبم
در دل تو می تپد
چه جوری از خودم بگویم
لینک متن
مسافرخانه ای سرراهی ام
آنکه می آید
و
آنکه می رود
مسافر است!
لینک متن
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻼﻡ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺳﺖ !
ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍﺯﯼ ﺳﺖ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﺍﻡ ﺩﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ!
ﻭ ﻣَﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﺩﻟﻢ؟
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻭﺁﯾﯿﻨﻪ ﻭ ﻫﻮﺍ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﺘﺎﺩﻧﺪ
لینک متن
شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته
می گریم.
مرا تنها گذار
ای چشم تب دار سرگردان!
مرا با رنج بودن تنها گذار.
لینک متن
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
لینک متن
هزار بار هم که از این شانه به آن شانه بغلتی،
این شب صبح نمی شود........
وقتی دلتنگ باشی........
لینک متن
-بس که خمیازۀ فریاد کشیدم،
دیریست ؛
خوابهایم همه کابوس،
همه فریادند…
لینک متن
هزار آتش و دود و غم ست و ...
نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و ...
نامش یار
لینک متن
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا ؟
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم ،غم سر نیست مرا ...
لینک متن
این سر که ز اندیشه مرا بر سر زانوست
گر بر سر زانوی تو می بود چه می بود؟
لینک متن
با
کدامین
شانه
بهتر
میکنی
دیوانه ام
موی تو شانه کنم یا سر نهی بر شانه ام
لینک متن
ما سپر انداخته ایم گر تو کمان میکشی
لینک متن
تو از ایّوب می گویی که
صبرش آن چنان بودَست
پُر از بیتابیَم امّا
تو از من تاب می خواهی
کنارت هستم و عاشق،
نفسهایم همه اُمّید
مرا رفته، مرا مُرده،
مرا در قاب می خواهی؟
لینک متن
آدم ها به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را می زند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید تو
چه دردی را تحمل کردی تا با او
همقدم باشی ...
لینک متن
به هر کجا که می روم
همیشه می رسم به تو
ببین چگونه می کشی
مرا به مسلخ خودم
لینک متن
تب کردن تو
مردن من
هر دو بهانه ست ...
عشق است که بین من و تو در تب و تاب است...
لینک متن
گفتی که به وصلم برسی زود مخور غم
آری برسم گر ز غمت زنده بمانم
لینک متن
به تو گفتم:گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو
من درختی پر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید آفتاب درآمد.
لینک متن
میل من سوی شما
قصد توسل دارد
لینک متن
مرا به هیچ بدادی ومن هنوز بر آنم
که از وجود تو
به عالمی نفروشم
لینک متن
عشق ،
داغی ست
که تا مرگ نیاید
نرود ...
لینک متن
من آنِ توام
مرا به من
باز مده...
لینک متن
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
لینک متن
می شود عاشق بمانیم؟
می شود جا نزنیم ؟
می شود دل بدهم
دل بدهی
دل نکنیم ؟
لینک متن
آنکه مسٖت آمد و
دستی به دلِ ما زد و رفت
خواست تنهایی ما
را به رخ ما بکشد!
لینک متن
حق نداری به کسی دل بدهی ، اِلّا من
پیش روی تو دو راه است فقط من یا من
لینک متن
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست
گوش کن نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست
لینک متن
بغض پنهان گلویم شده ای
هرشب از دوری تو می میرم
لینک متن
میان خواب و بیداری
شبی دیدم خیال تو
از آن شب واله و حیران
نه در خوابم نه بیدارم
لینک متن
به خدا هیچ کس در نظرم غیر تو نیست
لا شریک لک لبیک خیالت راحت
لینک متن
اکنون که بدون تو نشستیم
با خاطره هایت همه جا دست به دست ایم
لینک متن
عطر تو چون گلاب عشق
مست کند خیال من
لینک متن
گره ی کور دلم
دست تو را
میطلبد
لینک متن
حیف است
خوابیدن وقتی زندگی بیرحمانه کوتاه است
اگر در جهانی دیگر همدیگر را یافتیم
این بار بگو دوستم داری
یا من اول بگویم
حیف است نگفتن وقتی زندگی؛
چنین کوتاه است
لینک متن
هر چه دارم از تو دارم
ای همه دار و ندارم
با تو آرومم و بی تو بیقرار بیقرارم
لینک متن
مَگَر جانی
که هَرگَه آمَدی ناگه بُرون رَفتی؟
مَگَر عُمری
که هَر گَه می رَوی دیگَر نِمیایی؟!!!!
لینک متن
بیا
که میرود این شهر
رو به ویرانی
بیا
که صاف شود
این هوای بارانی
لینک متن
غم در دل تنگ من
از آن است که نیست
یک دوست که
با او غم دل بتوان گفت ....!
لینک متن
تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست از تو میگویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
جواب می شنوم
لینک متن
مرا زیستن بی تو، نامی ندارد
مگر مرگ من
زندگی نام گیرد
لینک متن