چراغ دیده ی ما شد امیر...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چراغ دیده‌ی ما شد، امیر کاروانی
که هست از نور ایمان، دلش در امتحانی
به بند بند صبوری، دلش سرشته ز الطاف
ندیده مرگِ ایمان را، در آن شب‌زدگانی
زبان عشق گشاید، چو تیغ عدل ببندد
به لطف، خشم فرو‌ریزد، چو ابرِ مهربانی
دلش چو کعبه‌ی عشاق، قبله‌گاه بصیرت
خروش اوست چو تفسیرِ آیه در بیابانی
نه زهد خشک، نه دعوی بلکه یقینِ زنده در اوست
که پاسدار حقیقت شد، درون هر زمانی
بماند سایه‌اش ای دوست، بر سر وطنم
که جان فدای ره او باد، با تمام جُوانی

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن