یک نفر پرسید پسر تنها نمیترسی، من تاریکیم ناگهان بیفکر گفتم نازنین تمرین مردن میکنم خالی از جنبش ،امید ته نشین قلب من هم پرکشید بیگمان در انتهای خود،تقلای ز بودن میکنم
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.