میروی پس ردموهوم نگاهت راببر بسکه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

میروی پس ردموهوم نگاهت راببر
بسکه می‌نالددلم راریش کرد،چشمانت را ببر
نازنین داری چراغ خانه ام را می‌بری
بعدازان ،این وز وزِ پیسوز محزونِ خیالت راببر
قبل رفتن لطف کن از شامه‌ام رٓدٓت بگیر
لعنتی هر شب تجاوز میکند روحم،تو ذاتت را ببر
زیر باران میروی حک میشود تلخی به روی سینه ام
دست کم این چتر‌‌ محرم،مشترک گرمای دستت را ببر
فکرِ من با اولین بوسه فراموشت شود
پس فقط زحمت بکش گلهای خشکت راببر
میشود یک بوس بردارم برای توشه تنهاییم
یاداین گرمای لبهای هوس آلوده‌،داغت را ببر
باهمین نالیدنم دل مرده گشتی گوییم
قبل نالیدن که شادی رو تو کشتی طعنه هایت راببر
درگمانت آید اینجا پیش من فتح الفتوحی کرده‌ای؟
من که خود افتاده بودم، رد کفشت راببر
هی نگو که تو زمن لایق تری، تو بهتری
نخ نما کاموای بازی های ذات گربه سانت راببر
من نمیخواهم بدانم که چرا کارم رسید اینجای کار
نقل و توضیحات این خشکینه پند ات را ببر

پویا شارقی بروجنی
ZibaMatn.IR
شازده کوچولو
ارسال شده توسط
متن پویا شارقی بروجنی
اشتراک‌گذاری
ارسال متن