جوانی، سکهای بود که بر میزِ روزگار نهادم، اما بخت، چون قمارخانهای بیرحم، همه را ربود. اکنون، اندک سرمایهی دل، نه در حسابِ دنیا، که در دفترِ شعر مانده است؛ تا شاید زیانی که بردم، به زبانی دیگر، سودِ جاودان شود.
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.