100 متن کوتاه نفس ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن نفس برای اینستاگرام و بیو واتساپ
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود ، گر نشود
حرفی نیست
اما
نفسم میگیرد..
در هوایی که نفس های تو نیست...️
عزیزم آهنگ صدایت با به دنیا آمدنت زیبا ترین ترانه زندگیم
نفس هایت تنها بهانه نفس کشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم است
پس با من بمان تا زنده بمانم ... تولدت مبارک . . .️️️️️
تا شب همه شب خواب به چشمم بنشانم
تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم
باید تو بگویی شبت آرام عزیزم
تا با نفس گرم تو آرام بگیرم
مرا جواب می کند
سکوت چشمهای تو
و باز تنگی نفس
و باز هم هوای تو …
دوباره
می زند به این سر جنون گرفته ام
دوباره انقلاب من…
دوباره کودتای تو…
یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
خواب و بیداری و رویای مرا سبز کند
و به یمن نفس سبز و اهورایی عشق
از سرا تا به ثریای مرا سبز کند
به پا افتادنفس
صدا
گم شده بود
چشم ها نمی دیدند
نشان به آن نشان
سرمان کلاه رفته بود
حالا تو تا صبح
روی دیوار
بنویس زندگی
زندگی برایم مفهوم پبچیده ای ندارد
همین که کنار بهترین مرد دنیا
نفس میکشم
این یعنی زندگی
عاشقتم همسرم
دختر که باشی
مرهم مادر میشی
عزیز پدر میشی
راز دار برادر میشی
نفس شوهر میشی
اما
عمه که میشی کلا به فنا میری!
When I think about your eyes,
I forget breathing...
وقتی بہ چشات فڪر میڪنم
نفس ڪشیدن یادم میره...
️️️
شکستنِ دل ،
به شکستن استخوان دنده مىمانَد !
از بیرون همه چیز رو به راه است
اما هر نفسى که مىکشى ،
دردیست که مىکشى ...
با دویدن برای رسیدن به کسی ،
نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت !
با کسی بمان
که نصف راه را به سمتت دویده باشد !
هر پیامبری معجزه ای داشت
یکی نفسش
یکی عصایش
و دیگری کتابش
اما تو
هیچ یک
از این ویژگی ها را نداشتی
من
تنها به گل سرخی
میان موهایت
ایمان آوردم ...
شاید تو
سکوت میان کلامم باشی
دیده نمی شوی
اما من تو را احساس میکنم !
شاید تو
هیاهوی قلبم باشی
شنیده نمی شوی
اما من تو را نفس می کشم !
تو مهربان باش ...
بگذار بگویند ساده است، فراموش کار است، زود میبخشد ؛ سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست، اما تو تغییر نکن ! تو خودت باش و نشان بده آدمیّت هنوز نفس میکشد ...
حتی یک نَفر در این دنیا شبیهِ تو️ نیست ..
نه در نفَس کِشیدن،
نه در نفس نفس نفس، زدن،ونه از
قشَنگی، نفسِ مرا بَند آوردن ...
چقدر دلتنگ حضورت هستم
کاش تصویرت نفس میکشید
در تمام خواب هایم ردپای تو
پیداست بابیداری هایم چه کنم؟
صبح ارزانی مردم دل من
خواب تورا میخواهد...
شب من با یاد تو...
چه زیبا، می شود...
مگر تو یک نفر چیستی کیستی...
که از دورترین فاصله ها...
حتی، یک نفس از حسِ بودنت...
برای هر دم،،،،،
نفس نفس کشیدنم کافی ست.
آغوش تو️
همان بهشت کوچک خداست روی زمین...
و زمانی که من در آن نفس می کشم
همانجا باید زمان بایستد...
هر کجا که باشى ، هستم
لحظه هاى با تو بودن را نفس مى کشم
چه در کنارت ، چه در خیالت
️ عزیز دلم
تو تکرار نمیشوی
این منم که دلبسته تر میشم
نفسم شاید دلیل زنده بودنم باشه
ولی
بی شک ️
تو تنها دلیل
نفس کشیدن منی ...
️️️
تو هستیُ
مرا بَس،
که نفس هست...
.
و چون تویی هست،
نفس هستُ نفس هستُ نفس هست....
صبح ها
دلواپسی هایم را
در عطر تنت گم می کنم و با
"صبح بخیر"
چشمانت نَفَس می گیرم ...
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر .
علی گلشاهی(ورژیرا)
مرگ برای من چندان سخت نیست
اگر با نبودنت مقایسه کنم
به مراتب نبودنت سخت تر
وحشت ناک تر است
ترجیح می دهم نفس نباشد
ولی
تو باشی...
ستاره ای شده ای در شبِ خیالِ دلم
بیا وُ لحظه به لحظه بشو وَبال دلم
وَبال مثل تو بر دل مبارک ست و عزیز
نَفَس نَفَس بِرِس از جاده ی شمال دلم
آغوشی باش...
و مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کن
بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود!
فقط نگاه باشد و نفس...
زندگی آنقدرها دوام نمی آورد
همین حالا هم دیر است...
عاشقی گفت که من پنجره را می بندم
پشت این پنجره کمتر بنشین فرزندم
او نمی آید و این تجربه را دارم من...
پشت این پنجره من "هم" نفسی گم کردم
چیزی شبیه عشق،
چیزی چنان زیبا،
مثل یک زندگی،
مثل نفس،
گمانم آن «تو» باشی..!
آیسان خاکپور
صدایش میزد هوا،
میگفتم مردم میگویند نفس
تو میگویی هوا؟
میخندید و میگفت:
هوا که نباشد
تو هر چقدر هم
نفس نفس بزنی
مگر فایده ای دارد؟
خلاء است، میمیری ...
یڪ عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا ڪہ درے هست مرا بال و پرے نیست
حالا ڪہ مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثرے نیست
بگذار ڪہ درها همگے بستہ بماند
وقتے ڪہ نگاهے نگران پشت درے نیست…
تو مرا یاد کنی یا نکنی ، باورت گر بشود،گر نشود حرفی نیست...اما...!!نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست.🍂💔
وقتی نفس می کشم تازه می فهمم که تو با هر نفس به قلبم می نشینی
اگر تو نبودی،قلبم پژمرده بود از تنهایی....
☔️💜 نفس: میشه...
چشماتو باز کنی؟
میکائیل: نه!!
نفس: چرا؟!
میکائیل: اشکام میریزن!
نفس: ولی الان دل من هم
داره از دلتنگی میریزه :)
دیالوگ رمان نفس میکائیل
نویسنده: ریحانه غلامی
از منزل کفر تا به دین ، یک نفس است
وز عالم شک تا به یقین ، یک نفس است
این یک نفس عزیز را خوش مى دار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است
حریف عقربه هایت نمیشوم ، دنیا...
زمان من شده اتمام و باورش سخت است
حواس من به شتابت نبود ، یک لحظه...
مجال ده که نفسهای آخرش سخت است
.
.
بهزاد غدیری
در هوای آلوده به نبودنت
نفسی بالا نمی آید!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
من هر نفسی را که در فراق تو کشیدم
غم بود و درد بود و خون دل
از ضرر بود و دگر هیچ
نفس می کشم
بوی بهار می آید
حتی بین دو خط آهنی که در هیچ ایستگاهی هرگز بهم نمیرسند
بوی بهار می آید
در قلب من اما...!
پائیز نفس می کشد هنوز...
وقتی خیلی میدویی نفس کم میاری،پاهات درد میگیره درسته سخته اما یادت باشه وقتی داری میدویی زودتر به مقصدت میرسی پس تندتر بدو
تو
نفس می کشی
و
من
تعدادشان را برای
زنده ماندنم
می شمارم...
شعرهایم
در تب چشم هایت می سوزند
و به امید آمدنت
غریبانه به راهت چشم دوخته اند
بیا جامه ی عشق را
بر تن واژه هایم کن
که نفس کشیدن
در هوای نگاهت
آرزوی شعرهای من است
مجید رفیع زاد
من تو را حرف می زنم، می نویسم، می خوانم
من تو را نفس می کشم.
من در درون تو زندگی می کنم
احساسم نفس می زند:
در بی همزبانی!
درد باید دلت را؛
تا که دردم را بدانی!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
دوری زتو درد است ولی شیرین است
آنقدر که تاثیر نگاهت خوب است
هربار که می بینمت ازدور نفس می گیرم
من باتو همه حال وهوایم خوب است
به عشق من هوس گفتی و رفتی
دلم را در قفس کردی و رفتی
برای من هوایی غیر تو نیست
نفس در سینه حبس کردی و رفتی
هر دم نفَسم با نفَس گرم تو ،گرم است
از روی تو خورشید سرا پرده ی شرم است
با طلعت رویت شده رخشنده دل من
دلهای چو سنگ از نفَست نازک و نرم است
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
برای رفتنت
تقدیر را بهانه نکن
از زمانی که مرا سرد در آغوش گرفتی
فهمیدم ؛ مدت هاست که قلبت
جای دیگری نفس می کشد
مجید رفیع زاد