یاد بگیر عزیزِ من !
به زبان اگر آوردی دوستت دارم را
حواست باشد که با تمامِ وجود می گویی
که چشمهایت جایِ دیگر نیست
فکرت در کوچه ی معشوقه ای پرسه نمی زند
حواست باشد که گاهی
اعتماد
تمامِ چیزیست که از یک آدم می ماند
که شکستنش یعنی مرگ
یعنی نابودی
یادت باشد هم آغوشی با هرکس افتخار نیست
که اگر ماندی پایِ آغوشِ یک عشق
هنر کرده ای
اگر ساختی دنیایت را میانِ بازوانِ مردی
اگر باختی تمامت را برایِ چشمانِ بانویی
هنر کرده ای
به گند نکشید باورِ اینکه
می شود هنوز هم عاشقانه کسی را از چهاردیواریِ خانه راهی کرد
و ایمان داشت که هیچکس
میانِ راه
با نگاهِ او آشنا نیست
جز تو!
ZibaMatn.IR