100 متن کوتاه عشق تو ۱۴۰۳ جدید 2024

عالم اگر بَر هم رَوَد ،
عشقِ تو را بادا بقا ...

من به عشق تو فقط دل به بیابان زده ام
پدر جاده درامد که به اینجا برسم

کن نظری که تشٖنه ام ،
بهر وصال عشق تو

تب دارم در عشق تو ذوب است تنم
از بغض تو پر شده گلو و دهنم
در قلب تو می شوم قرنطینه که من
آلوده به ویروس < تو را خواستنم >

سوگند به خدایی که بذر عشق تو را
در دلم کاشت ..
چُنان لبریزم از خواستنت
که دیگر کسی
آرامِ جانم نیست ..
فاتحه ی تمام دلدادگی ها
را خوانده ام ..
با هر نفس زمزمه می کنم
دوستت دارم ...

عشق تو
مرا آدم بدی کرده است!
حسود، حساس، زودرنج
مرا ببخش
که این همه دوستت دارم...

بیشترین
چیزی که در عشق تو
آزارم می دهد این است
که چرا نمی توانم بیشتر
دوستت بدارم؟!

دارِ قالی ست دلم️
هر گره اش عشق تو است...!

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست اما شدنی نیست

.
تا جهان یکسره برپاست
مرا عشق تو بس است ..️


️️️

عشق تو
به باد می ماند!
وقتی که بخواهم شعله بکشم
می آید و خاموشم می کند.
عشق تو
به باد می ماند!
همین که شعله کشیدم
می آید و شعله ور ترم می کند.

چشم شهلای تو بدجوری خرابم کرده
منو تو عشق تو دیوونه حسابم کرده
.

وقتی رفتی
بردم
پی
به
عمق
عشق
تو !

در دل بینوای من
عشق تو چنگ می زند
شوق، به اوج می رسد
صبر فرود می کند ...

️️️

باهر نفس
به عشق تو
تمدید می شوم...!

آغوش من و عشق تو
و لحظه ی دیدار

رویای قشنگی ست
و اما شدنی نیست ...

عشق تو تصاویر بهارانهٔ چالوس
پر دلهره مانند زمستان هراز است

با هر که دلم ز عشق تو راز کند
اول سخن از هجر تو آغاز کند

از ناز دو چشم خود چنان باز کنی
که آن دم زده لب به خنده ای باز کند

عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است

از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است 

عشق تو
پرنده ای سبز است
پرنده ای سبز و غریب ...

تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم

ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم

بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری

من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم

عشق تو
شبیه یک رویاست
که روز در سر دارم وشب در خواب
کاش تعبیرم تو باشی....
حجت اله حبیبی

مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

شیب دلم به سمت تو کج شده است؛
هر راه گریزی از این احساسات
تهش به عشق تو منتهی می شود!

- ریحانه کهنوجی

من به فنجان تب عشق تو،دریا ریختم...
حیف از آن مهری که در پای تو،یکجا ریختم...

گر احساس من لبالب از عشق تو لبریز شود

با لبانت با لبم شب زنده داری دلرباست

ارس آرامی

عشق تو،مراآدم بدی کرده ست
حسود
حساس
زودرنج
منوببخش که اینقدر دوستت دارم...

حتی خدا هم مانده در اصرارِ من بر عشقِ تو
می خواهمت جانا ، مرا تحسین در این اصرار کن

زکیه احمدی

وقتی نگاهم می کنی
ماه توی شب جاری میشه
رویای من از عشق تو
محکوم به بیداری میشه

من از سکوت تو هنوز
ترانه میسازم و بس
تو تنها راه چاره ای
واسه گریز از این قفس

لب های تو چون قند و عسل شیرین است
خاصیت عشق تو فقط در این است

با بوسه و لبخند مراعاتم کن
وقتی که فشار من کمی پایین است

اگر باشی تو مهمانم ،غزل خوانم به عشق تو

بنوشم هم، غزلهایی؛ که می گویم به عشق تو

من، همان ،شورِ غزل هایِ توام؛ می دانم

در دلم، عشقِ تو را، یار؛ به جان می خوانم

و از آن روز که با عشق تو جوشید دلم
بودنت خوب ترین حادثه ی دنیا شد!

هر طلوع صبح
فقط عشق تو
شیرین می کند
فنجان دلم را

به سرم یاد تو دارم، به دلم عشق تو دارم

چه کسی گفته فقیرم، همه دارم همه دارم

از عشق توست
که اینچنین
زندگانی
سر سازگاری با ما دارد!



شعر: چنار علی
برگردان: زانا کوردستانی

جهانم شد به لبخند تو زیبا
نگاهت کرده دل را مست و شیدا

دل انگیزاست صبحم با تو ای گل
که از عشق تو روزم همچو رویا

-بادصبا

به هر جا می رسم افسانه ی عشق تو می گویم

به این افسانه گفتن عاقبت افسانه خواهم شد

باران که زده ،  عطر تو پیچیده گلم
چندین غزل از چشم تو باریده گلم

در صبح زمستانی و از خنده ی تو
در باغ دلم عشق تو روییده گلم

-بادصبا

پاییز امسال را تنها و تنها
به جمع آوری واژه ها
خواهم نشست
و زمستان، بلندترین شعر دنیا را
برای عشق تو خواهم نوشت.

دلم درگیر عشق تو ،دو چشمم مستِ چشمانت

برایت  شعر   میگویم   ولی    آهسته  آهسته

سجاد یعقوب پور

دلم  سرمای  بهمن ماه ، روحم  خسته  از  دنیا

فقط عشق تو درمان است،چون گرمای مردادی

سجاد یعقوب پور

وعده ی عشق تو را جانانه باور میکنم
این شب آشفته را با یاد تو سر میکنم
گر چه ویران کرده ای دنیای شیرین مرا
قصه ی شیداییم را با تو آخر میکنم

گل من، پیش من میمیری، میپوسه ریشت.
کسی از گل به تو کمتر بگه؛ دیوونه میشم.
گل من میرم و قلبم همیشه میمونه پیشت.
گل من میرم از پیشت.
عشق تو
میمونه پیشم.....

برشی از ترانه